خیلی مایل بودم که زودتر از این خدمت رفقا برسم و من هم در برنامههایشان شرکت داشته باشم و نسبت به روند مسائل و مطالبی که هست خود بنده استحضار داشته باشم ولی امشب به دلایلی دیر شد. اگر خداوند توفیق بدهد شاید بتوانم از شرکت در این مجالس و محافل و [همچنین] مطالبی که مطرح میشود بیشتر استفاده کنم که قطعاً برای همۀ ما میتواند مفید باشد و حال و هوای ما را عوض کند.
من این مطلب را از سر اعتبار و دلگرمی به رفقا عرض نمیکنم، واقعاً احساس من این است و بینش من نسبت به مسائل و مطالبی که مطرح میشود همین است و خودم احساس استفاده میکنم. این یک واقعیتّی است و اگر خودم در جایی در مجلسی یا در محفلی ببینم که حضور در آن برای من نفع نداشته باشد، شرکت نمیکنم. لذا این سخن را که خدمت رفقا میگویم از روی مزاح و یا اغراق و مجاز و دلگرمی و یا بهتر بگوییم سرگرمی نیست؛ یک واقعیّت است.
وقتی بنده به رفقا عرض میکنم که در جلسات عصر جمعه وقتی که من شرکت میکنم همان حال و هوای سابق برای من پیدا میشود، شوخی نمیکنم، واقعیّت است. حالا اگر کسی برایش پیدا نمیشود دیگر به بنده ارتباطی ندارد! من این هستم. و یا اینکه اگر حضور در اینگونه مجالس برای افراد تفاوتی ندارد دیگر بنده ضامن و متکفّل نفوس افراد نیستم. شاید بعضیها شرکت در اینگونه مجالس را یک نوع اتلاف وقت تلقّی کنند؛ ولی خب علیٰکلّحال بنده اینطور هستم و نسبت به آنچه که عرض میکنم هم، خود را ملتزم و متعهّد میدانم؛ یعنی میتوانم در روز قیامت پاسخگو باشم.
اهمیت فراگیری علوم اهل بیت و وظیفه طلاب علوم دینی |