وضع مَعیشت و ممرّ معاش ایشان و برادرشان از كودكى منحصر به زمین زراعتى در قریه شادآباد تبریز بوده و از نیاكان به عنوان ارث منتقل شده بود.
ایشان مىفرمودند: این مِلك، دویست و هفتاد سال است كه مِلك طلقِ آباء و اجداد ما بوده است و یگانه وسیله ارتزاق از راه كشاورزى مىباشد؛ و چنانچه مورد غَصب و تعدّى واقع مىشد، بطور كلّى رشته معاش ایشان مختلّ مىگشت و در مضیقه واقع مىشدند.
چون علّامه طباطبائى با وجود داشتن مقام فقاهت و علمیت و واجدیت مقام مرجعیت؛ به علّت اهتمام به امور علمیه و تربیت طلّاب از نقطه نظر معنویت و اخلاق و تصحیح عقیده، و به علّت دفاع از سنگر اسلام و حریم تشیع؛ دیگر مجالى و حالى براى تدوین رساله و فتوى و استفتاء را نداشتند؛ و از بدو امر عمداً مسیر خود را در غیر این طریق قرار داده بودند. و چون از این طرف این امور به كلّى مسدود بود و از طرف دیگر ایشان به هیچ وجه سهم امام را قبول نمىكردند، معلومست كه وضعِ معیشت و زندگى ایشان در صورت فقدان منافع فلاحت و زراعت كه عائدشان مىشد، از یك طلبه ساده پائینتر خواهد بود. چون آن طلبه، اگرچه از شهر و یا دِه براى او مقرّرى نرسد لاأقلّ از سهم امام استفاده میكند. و آن منافع زراعت هم در صورت وصول، فقط براى إمرار مقدار ضرورت از معاش به حدّأقلّ بود.و طبعاً رجال علم و دانش ما از قدیم الایام بدین محذور مبتلا بودند. (مهرتابان، ص98)
علّامه استاد، زندگانى بسیار ساده و بىتجمّل، در حدّأقلّ ضرورت زندگى داشتند. و با وجود كسالت قلبى و كسالت اعصاب و كِبَر سنّ، فقط و فقط به علّت حمایت از دین، و نشر فرهنگ اسلام؛ براى ملاقات و مصاحبه با آن مستشرق فرانسوى، هر دو هفته یكبار به طهران مىآمدند؛ و این رفت و آمد نیز مستلزم رنجهائى بود.
اینست وضع زندگى یك فیلسوف شرق؛ بلكه یگانه فیلسوف عالم! با آنكه آنطور كه باید ما از وضع داخلى آن بزرگ مرد پرده برنداشتیم؛ زیرا معتقدیم بحث در اینگونه امور سزاوار مقام عفّت و شرف نیست. (مهرتابان، ص101)
حضرت علامه آیت الله حاج سید محمد حسین طباطبایی |